امروز یکشنبه مورخ 23/7/96 است. ساعت 7/30 صبح به محل کار آمدم پس از زدن کارت و خوش و بش با همکاران وارد اتاق کار شدم تنها بودم همکارم نیامده بود مانند روزهای قبل قران را باز و 37 آیه از سوره یونس قرائت کردم.به سراغ گوشی رفتم اینترنت آن را وصل و فضای مجازی را مرور کردم، مردم خرم آباد در اعتراض به عدم پرداخت سپردهای خود جلو یکی از موسسه های اعتباری جمع و با سینه زنی به مدیر موسسه فحاشی می کردند که جالب توجه بود. به دلیل نداشتن استاندار، استان سردگم است مدیران وکارکنان بلاتکلیف، بیشتر وقت ما به تعریف و مزاح و خنده می گذرد نشستن حدود شش ساعت بدون برنامه پشت میز برای آدم خشته کننده و انسان فسیل می شود مرتب  به ساعت نگاه می کنیم که کی تیم اداری تمام می شود. خانم صالحپوراز دفتر فناوری اطلاعات با من تماس گرفتند گفتند ساعت ده ویدئو کنفرانس دارید گفتم بله خانم توکلی نیامد گفت دوربین دفتر معاون سیاسی است من یک ربع دیگر برای راه اندازی دوربین می آیم بالا، من به اتاق آقای امانی معاون دفتر امور اجتماعی مراجعه کردم، مشغول صبحانه خوردن بود، پس از سلام واحوالپرسی گفتم: امروز ویدئو کنفرانس دارید گفت بله، مگر خانم توکلی نیامد گفتم نه، رفتم دفتر معاون سیاسی از آقای عالیپور دوربین را برای کنفرانس گرفتم آوردم گذاشتم روی میز آقای امانی و به اتاق خودم آمدم و شروع به نوشتن روزشمار کردم.