سیل مرداد

درتابستان سال ۱۴۰۱ که مصادف با ماه محرم بود، بارندگی بی سابقه ای در شهرستان لردگان و برخی از استان های کشور شروع شد که، منجر به سیلی عظیمی گردید و باعث خسارت جانی و مالی فراوانی به هم وطنان شد. این سیل به تعداد زیادی از روستاها و شهرهای لردگان خسارات فراوانی وارد کرد. یکی از این روستاها که خسارت فراوان دید، روستای سید محمد از توابع بخش منج شهرستان لردگان بود، روستا بر فراز تپه ای مشرف به رودخانه ارمند واقع شد که دارای شیب فراوانی است، بارندگی باعث روان شدن سیلی و ویرانی اکثریت ساختمان‌های اهالی روستا گردید و یک دستگاه پژو در این روستا ناپدید شد. این حادثه در شب عاشورا اتفاق افتاد، صبح روز عاشورا بنده به اتفاق امام جمعه، فرمانده سپاه، فرمانده نیروی انتظامی و مدیرکل بحران وارد روستای سید محمد شدیم و از نزدیک مشکلات و خسارات وارده را مشاهد و برای اسکان موقت مردم برنامه ریزی کردیم، ساعت حدود ۱۰ صبح بود، امام جمعه گفت: من می خواهم برگردم لردگان برای نماز ظهر عاشورا، من با مدیرکل بحران در روستا ماندیم ، امام جمعه به همراه فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی به لردگان رفتند، راه مواسلاتی روستا قطع شده بود بلافاصله دستور دادم بیل با کمرشکن اوردند وراه روستا به صورت موقت بازکشایی شد نزدیک ظهر به من اطلاع دادند ، روستای ده زیر از توابع بخش سردشت دچار سیل شدند و امکان دست رسی به انها وجود ندارد، سریع به اتفاق مدیرکل بحران راهی لردگان شدیم، موقع نهار رسیدیم فرمانداری به اقای محمودی گفتم برو چند پرس غذا بگیر بیاور برای میهمانان هواسم نبود عاشورا است، وی گفت اقا امروز عاشوراست و رستورانها تعطیل هستند گفتم برو ببین ساندویچ پیدا نمی کنی؟ اقای کیانی مدیرکل بحران به من گفت: مقداری نان و پنیر داخل ماشین هست همان ها را استفاده می کنیم، تا ما نماز را خواندیم حمزعلی محمودی سرایدار ۴ ساندویچ گرفت اورد، سوار ماشین ستاد بحران، راهی پشت کوه سردشت شدیم از روستایی ها سراغ اهالی ده زیر را گرفتیم گفتند راههای دسترسی را سیل برده تلفن ها قطع شدند هیچگونه اطلاعی نداریم بخشدار سردشت در محل حضور داشت رسیدیم اول راه روستای ده زیر سیل طوری راه‌ها را از بین برده بود که هیگونه اثری از جاده نبود یکدستگاه لودر آنجا بود کاری ازش بر نمی آمد مقداری از مسیر را با تویوتا ستاد بحران رفتیم دیگر امکان رفتن با ماشین نبود قسمتی از راه را با لودر طی کردیم، در قسمتی از جاده لودر دیگر نمی توانست جلو برود، من به اتفاق مدیرکل بحران پیاده حرکت کردیم به طرف روستا، قبلا از آن روستا بازدید کرده بودم مسیر را تا حدودی بلد بودم، بخشدار ما را همراهی می کرد در بین مسیر روستا یک دستگاه نیسان که دچار سیل شده بود رانده آن را رها کرده بود و خود رفت، مسیر گل بود امکان تردد سخت بود چند کیلومتر پیاده راه رفتیم تا رسیدیم به تعدادی از اهالی روستا، جویای حال اهالی شدیم گفتند تعداد خانه ها را خالی و به روستای طلیعه رفتند و یک تعداد جوان در روستا ماندند، خوشحال شدیم که تلفات جانی نداشتند، دیگرامکان رفتن به روستا نبود و با هلااحمر هماهنگی کردیم با هلی کوپتر مقداری آذوقه برای اهالی اورند، در ضمن چون فصل تابستان بود با وجود بارش فراوان هوا گرم بود.

سنسمه علی الخرطوم

خداوند در سوره قلم می فرماید، داغ بر خرطوم بعضی از افراد می گذارم تا بین مردم به عنوان خلافکار نمایان باشند. چرا خداوند میله داغ بر بینی بعضی از افراد می گذارد؟ چرا میله داغ را بر بینی همه گناهکاران نمی گذارد؟ پس این میله داغ فلسفه ای دارد، بینی افرادی داغ می شدند که، در دنیا ادعای دینداری می کردند اما در عمل کاری دیگری را انجام می داند، نان تظاهر و دینداری را می خوردند اما هیچگونه اعتقادی به مبانی دینی نداشتن، دین را ابزار و وسیله ای برای چپاول و سو استفاده از توده مردم می دانستند و باعث بد بینی مردم به دین می شدند این افراد به خاطر خیانت و ظاهرسازی باید نزد کناهکاران و متدینین رسوا و بلد می شدند وگرنه کناهکاری که تکلیفش مشخص است دیگر نیازی به مارکدار شدن نیست، کناهکاری یک قدم از افراد به ظاهر متدین جلوتر است، او آنچه اعتقاد داشت همان را انجام می داد اما افراد دو رو آنچه اعتقاد داشتن انجام نمی دادند و ابن نفاق و دو رویی باعث داغدار شدن صورت آنها در بین سایرین می شود.

خرطوم در ایه قران