عمر سال 95 به سر رسید
خدا را شاکریم، سال 1395 را با همه خوبی و بدیش پشت سرگذاشتیم، اغاز یک سال جدید را شروع کردیم، سال 95 سال کبیسه بود ماه سی روزه شد به همین خاطر زمان سال تحویل ساعت حدود 2 بعدظهر روز سیم سال 95 بود. امسال مانند سالهای قبل تصمیم گرفتیم به اتفاق خانواده به مسافرت برویم. اعضای خانواده جمع به اتفاق دخترم و دامادم، اما افسوس که دو فرزندم در ایام نوروز شیفت کاری دارند فرزندم حسین و همسرش، یکی در بیمارستان لردگان دیگری در بیمارستان هاجر شهرکرد، اینها را به دست خدا سپردیم ، روز 29/12/95 ساعت 1/30 بعداز ظهر از منزل خارج ابتدا عروسم را که شیفت بعداز ظهر بود به محل کار رساندیم سایر اعضای خانواده راهی لردگان شدیم ساعت 4/15 به لردگان رسیدیم حسین را جلو منزلش پیاده کردیم خواستیم به منزل برادرم محمدشاه برویم اما تصمیم جمع ادامه سفر بود من هم به رای و نظر اعضا احترام گذاشتم و راهی استان کهگیلویه و بویر احمد شدیم. بین راه بارندگی شروع شد رسیدیم به پاتاوه بارندگی شدید شد و هوا تاریک بود تصمیم گرفتیم شب در پاتاوه استراحت کنیم و فردا سفر ادامه دهیم به ستاد اسکان رفتیم مسئول ستاد از اقوام اقای درخشان بود از فامیل ما شناخت تعارف کرد به منزل برویم اما ما قبول نکردیم به آموزشگاه فنی دخترانه رفتیم پانزده هزار تومان هزینه کرایه پرداخت کردیم شب خوابیدیم صبح زود بعد از ادای فریضه نماز راهی یاسوج شدیم از جاده کمر بندی یاسوج عبور و به طرف بابامیدان حرکت کردیم بارندگی به لطف حضرت حق خوب بود از تونل ها که عبور کردیم هوا مه الود بود به طوری که حداکثر دید بیست متر بود ارام و با حوصله سفر ادامه دادیم تا از منطقه مه الود گذشتیم. به نزدیکی بابامیدان رسیدیم حدود ساعت 9 صبح بود هوا بسیار لطیف و محیط سر سبز بود، تصمیم داشتیم به زیات بی بی حکیمه خواهر امام رضا(ع) برویم و زمان تحویل سال آن جا باشیم. کنار جاده فضای دلنشینی بود گندم ها سر سبز و بلند شده بودند کنار درخت کنار برای صرف صبحانه ایستادیم مسغول خوردن صبحانه بودیم که بارندگی شروع شد بلافاصله وسایل را جمع و سوار خودرو شدیم به مسیر پر پیچ و خم بی بی حکیمه ادامه دادیم در مسیر از روستاهای بابا کلان، کمبل گذشتیم و حدود ساعت 12 به زیارتگاه رسیدیم هوا بارانی بود جمعیت خوبی برای زیارت آمده بود صدا و سیما پخش مستقیم داشت تا زمان تحویل سال به سیر و سیاحت و زیارت و خواندن ادعیه پرداختیم زمان تحویل سال در کنار ضریح مطهر بودیم ، سال که تحویل شد چون فضای مناسبی برای استراحت نبود راهی گچساران شدیم بین راه به دلیل نبود شرایط و امکانات نهار تخم مرغ حدود نیم کیلو به مبلغ سه هزارتومان در روستای باباکلان خریدایم و بین راه نهار تخم مرغ صرف کریم و به گچساران رفتیم شهری بیسار زیبا دارای فرودگان بین المللی بود.
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۶/۰۱/۰۶ ساعت 9:27 توسط رضابابامیرساطحی
|