صبح روز یکشنبه مورخ ۱۴۰۳/۱۱/۷ به دفتر کارم رفته بودم که، حوالی ساعت ۹ صبح به من اطلاع دادند سرکار خانم حاجیه نازلی بابامیرساطحی همسر حاج باباجان به علت کهولت سن دار فانی را وداع گفت. به همسرم گفتم:آماده شو تا به لردگان برویم، فرزندم مصطفی که دبیر اموزش وپرورش است به دلیل فروختن خودروی رانای خود با خودرو تارای من به روستای پیربلوط در اطراف شهرکرد رفته بود به او زنگ زدم و گفتم ماشین را بیاورد تا به لردگان برویم، حدود ساعت ۱۱ آمد منزل. من به اتفاق همسر راهی لردگان شدیم، قبل از حرکت، دخترم زینب، تماس گرفت و گفت: همسر حاج سبزعلی منزل پسرش است، اگر خواستید بروید لردگان او را با خود ببرید. رفتیم درب منزل شیخ رضا اورا سوارکردیم و راهی لردگان شدیم. به لردگان که رسیدیم به ما اطلاع دادند امروز خاکسپاری انجام نمی شود، تا رسیدیم لردگان ساعت ۲ بعداز ظهر شد، من به منزل حاج حبیب الله رفتم اقوام آنجا جمع بودند، تا ساعت ۴ بعداز ظهر منزل ماندیم افراد مختلفی برای عرض تسلیت امدند، بعداز ختم مراسم رفتم منزل مادرم و یکسری به او زدم نماز را آنجا اقامه کردم، از قبل قرار شد برویم منزل تقی، بعد از نماز مغرب و عشا به منزل تقی رفتم شام در کنار آنها بودیم و شب همان جا خوابیدیم، هوا ابری بود و کمی باران آمد قرار شد روز دوشنبه ساعت ۱ بعد ازظهر مراسم تشییع شروع شود، صبح بعد از خوردن صبحانه که اش کاردین بود به محمدشاه زنگ زدم گفتم آماده باش و به محمدیار اطلاع بدهید تا برویم منزل حاج حبیب، به اتفاق محمدشاه و محمدیار رفتیم مراسم، طبق معمول اقوام یکی یکی آمدن مراسم، در این روز کلیه خانواده طایفه کریم زن و مرد حضور داشتند، ساعت ۱۱/۳۰ صبح نهار صرف شد نماز اقامه گردید، ساعت ۱ بعداز ظهر جنازه را از سردخانه به منزل آوردند، پس از طواف در منزل، تشییع از درب منزل به سوی گلزار شهدا آغاز شد، تابوت را روی دست از منزل تا قبرستان تشییع و پس از اقامه نماز میت به خاک سپرده شد، دوستان اقوام ،فامیل شهروندان در مراسم حضور داشتند، بعد از مراسم به اتفاق دکتر رحمت الله و الیاس حسنی به منزل نصرالله امیری که تازه پدرش فوت کرده بود رفتیم، ساعت حدود۲ بعداز ظهر، به مسجد بقیه الله رفتیم چند دقیقه داخل مسجد نشستیم، رحمت الله چون خودشان مراسم داشتند، رفت مراسم، من و الیاس حسنی آمدیم جلو درب برای ادای احترام به مردم، مراسم تا ساعت ۴ بعد ازظهر طول کشید، بعد ختم مراسم به منزل حاج حبیب الله رفتیم و چون باید به شهرکرد باز می گشتم، از حاج حبیب خدا حافظی و راهی شهرکرد شدم علی بابامیری فرزند برادر با ما به شهرکرد آمد. در لردگان رسم است شهروندان که برای عرض تسلیت به مراسم می آیند پاکتی که حاوی مبلغی پول است را به صاحب عزا تحویل می دهند. لازم به یادآوری است. حاج نازلی زن دوم حاج باباجان می باشد، که دارای چهار فرزند پسر بود، یکی از آنها به نام دارا در سال ۱۳۵۸ بر اثر بیماری سرطان دارفانی را وداع گفت، حاج نازلی فرزند علی نجات و دارای ۲ برادر بنام مشهدی عبدالرضا ومحسن بود که هر دو برادر دارفانی را گفتند روحشان شاد و یادشان گرامی باد.