سفر شیراز شهر شاهچراغ
باتوجه به تقارن سال جدید(۱۴۰۴) با ماه رمضان شرایط برای مسافرت در ایام عید نوروز فراهم نشد. بنابراین تصمیم گرفتیم در آخرین روز ماه رمضان که روز ۱۱فروردین بود به مسافرت برویم، روز دهم فروردین پس از نماز ظهرچون روزه بودیم، به اتفاق مصطفی و خانواده اش به سوی لردگان حرکت کردیم مصطفی خودرو خود که دنا پلاس بود را آورد الونی گذاشت منزل دایی همسرش و با ماشین ما که تارا بود به سوی شیراز از جاده یاسوج حرکت کردیم، پس طی شهرستان فلارد، یاسوج و سپیدار حدود ساعت ۷ عصروارد شیراز شدیم، از قبل مدرسه ای بنام هنرستان مرضیه در شیراز رزو کرده بودیم وارد مدرسه شدیم چون روزه بودیم از قبل غذا که استنبلی بود آماده کرده بودیم پس از نماز افطار کردیم، سپس من چون خسته بودم خوابیدم اما مصطفی با خانواده و مادرش به زیارت شاهچراغ رفتند، فاصله محل اسکان تا حرم با ماشین حدود ۴ دقیقه بود، صبح چون عید فطر بود پس از خوردن صبحانه برای نماز عید فطر وارد حرم شاهچراغ شدیم، نماز خیلی شلوغ نبود وبه امامت نماینده ولی فقیه در استان فارس حاج آقای دژاگه برگزار شد، در حین ورود به صحن حرم مقداری نان و پنیر برای صبحانه به ما دادند نماز تمام شد به زیارت رفتیم در حرم حضرت ابراهیم حاج آقای سید یدالله شیرمردی را دیدم با او احوالپرسی کردم و از او خدا حافظی کردم تا نماز ظهر در حرم ماندیم، گشتی داخل بازار معروف شیراز زدیم چندان شلوغ نبود یک چادر ملی برای خانم به قیمت یک میلیون هفتصد تومان خریداری کردیم و به منزل آمدیم نهار، غذا از رستوران خریداری کردیم، پس از صرف نهار و استراحت با اسنپ به آرامگاه حافظ رفتیم ، در آن جا مسئله حجاب چندان رعایت نمی شد بازدیدی صورت گرفت و به شاهچراغ برگشتیم نماز مغرب و عشا را آن جا اقامه کردیم و از شاهچراغ خداحافظی و به منزل برگشتیم، صبح زود از محل اسکان خارج و به طرف یاسوج حرکت کردیم، به یاسوج رفتیم و از آبشار یاسوج که حدود ۳ کیلومتر فاصله داشت بازدید کردیم هزینه ورود به آبشار ۷۰ هزارتومان بود چند دقیقه ای گشتیم زدیم و از آن جا به طرف دهدشت حرکت کردیم، در شهر یاسوج مرغ خریدیم قیمت هر کیلو صد هزار تومان و رفتیم به طرف دهدشت، در بین راه مرغ را کباب کردیم و پس از صرف نهار به طرف امامزاده سید محمید یا سید محمود واقع در منطقه دشمن زیاری کنار شهر قلعه رئیسی رفتیم حدود ساعت ۵ به امام زاده رسیدیم زیارت کردیم، تعدادی از بچه های لردگان آنجا بودند آقایان خالدی بامیری حسنی، چون جا برای استراحت نبود آمدیم در مدرسه شهید نورالدینی قلعه رئیسی اسکان گرفتم هرشب ۳۵۰ هزارتومان هزینه می گرفت شب استراحت کردیم صبح زود از آن جا به طرف شولیز حرکت کردیم صبحانه در بین راه صرف شد آمدیم شهر پاتاوه ۲ کیلو گوشت خریدیم و رفتیم شولیز آنجا نهار که برنج و کباب گوشت بود صرف شد، مقداری بیلهر چیدیم و عصر به طرف لردگان حرکت کردیم، رفتیم مرغداری دوش گرفتیم مصطفی با خانواده رفتن برابر ما هم به اتفاق خانواده امرالله و مادرم در مرغداری شام خوردیم، شب همان جا خوابیدیم، شام روز بعد آمدیم منزل کربلایی عزیزمراد پس از صرف شام به مرغداری رفتیم شب آنجا خوابیدیم و صبح کارهای حرص درختان را انجام دادیم و عصر به شهرکرد برگستیم
،